زنی که هر 3 روز یک بار نابینا می‌شود!

showimage.aspx?id=13503&t=y&w=300&h=200&type=1

گزارش‌ها حاکی است یک زن استرالیایی به علت بسته شدن غیرارادی چشمانش هر سه روز یکبار نابینا می‌شود.

ناتالی آدلر بیست و یک ساله در گفتگو با روزنامه هرالدسان با اعلام اینکه از هفده سالگی به این مشکل دچار شده است گفت: یک روز صبح که از خواب بیدار شدم نتوانستم چشمانم را بازکنم .

وی خاطرنشان کرد در ابتدا چشمانش به فواصل نامنظم بسته میشد اما پس از چند هفته،‌ چشمانش هر سه روز یک بار بسته می‌ماند. در مدتی که چشمان آدلر بسته است جز از طریق شکاف باریکی در چشم چپ خود قادر به دیدن نیست اما در روزهایی که چشمانش باز است مشکلی در بینایی ندارد و فقط پلک چپش دچار افتادگی می‌شود.

پزشکان طی دو سال درمان، از طریق تزریق بوتاکس در اطراف چشمانش موفق شده‌اند ‌پنج روز چشمان وی را بازنگهدارند.

گفتنی است این روش درمانی مدت زیادی نمی‌تواند در مورد آدلر که از خستگی شدید و حالت تهوع نیز رنج می‌برد به کار رود.
وی امیدوار است آزمایش‌های تحریک الکتریکی در اطراف چشمانش در درمان وی موثر افتد.
متخصصان که تشخیصی درباره این عارضه نداده‌اند معتقدند وی تنها فردی است که در جهان مبتلا به این عارضه است.

نامه ی دختر دانشجو به استاد !!!!!

خدمت جناب دکتر زیباییان استاد محترم فارسی:


باسلام و عرض خسته نباشید خدمت شما چند پیشنهاد داشتم که امیدوارم مفید واقع شود.درابتدا از روش زیبای تدریس شما بسیار تشکر میکنم:


۱.استاد شما خیلی خمیازه میکشید واین باعث میشود ماهمه خوابمان بگیرد.بعضی از دانشجویان با اینکار شما خوابشون میگیرد ودائم به دستشویی میروند تا دست ورویشان را بشویند واینکار باعث میشود که نتوانند خوب درس بخوانند.


۲.استاد شما خیلی به موهای بلند وبلوندتان دست میزنید.بعضی از دانشجویان دختر کلاس با اینکار شما مات ومبهوت میمانند ونمیتوانند به درس تمرکز داشته باشند.


۳.استادشما خیلی خوشگلید.و برای همین من نمیتوانم به شما نگاه نکنم.پس خواهش میکنم اینقدر به من نگویید نگاهت به کتابت باشه.


۴.استاددیروز یکی از همکلاسیهام درباره شما خیلی بد صحبت میکرد.راستش من خیلی بهم برخورد چون راستش شمارا خیلی دوست دارم وبرای همین با او به شدت دعوا کردم.اینکار باعث شدهمه فکرکنند من به شما علاقه دارم.اما خوب میدونیدمن فقط پسری را دوست خواهم داشت که مثل شما قدبلند باشه وموهای بلوند داشته باشه.


۵.استاددیروز پدرم به دانشگاه آمدومن شمارا یواشکی به اونشان دادم.پدرم شما را پسندید.نمیدانید چقدر خوشحال شدم.


۶.استاد آخه چراشماهفته پیش سرکلاس نیامدید؟من خیلی دلم براتون تنگ شده بود.دلم هم خیلی شور افتاده بود.نمیدونیدجلسه بعدکه شمارادیدم.چقدر خوشحال شدم.

امیدوارم ناراحت نشده باشید.بهرحال انتقاد همیشه باعث اعتلای سطح آموزشی میشه.راستش منهم دوست ندارم شمااز دست من ناراحت بشید.برای همین اگر احتمالا ناراحتتون کردم ازتون معذرت میخوام.